سرگرمی و تست هوش

سرگرمی و تست هوش

دنیای سرگرمی ها،علوم وعجایب شگفت انگیز
سرگرمی و تست هوش

سرگرمی و تست هوش

دنیای سرگرمی ها،علوم وعجایب شگفت انگیز

جزئیات ۵ روز گروگانگیری دختر نوجوان

جزئیات ۵ روز گروگانگیری دختر نوجوان

خانواده دختربچه ۱۲ ساله‌ای که در جریان گروگانگیری ۱.۵ میلیون یورویی، به‌دست آد‌م‌ربایان به قتل رسیده بود، جزئیات تازه‌ای از این پرونده فاش کردند.

به این مطلب امتیاز دهید

000 نظر

[-] اندازه متن [+]

 

به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از همشهری، ظهر یکشنبه، 6مهر امسال، دختربچه 12ساله‌ای به نام زهرا بدیهی زمانی که از مدرسه‌ا‌ش در شهرستان بناب در حال بازگشت به خانه بود از سوی 3مرد آدم‌ربا ربوده شد و از همان زمان تحقیقات پلیس برای دستگیری آدم‌ربایان و رهایی دختربچه شروع شد. درحالی‌که آدم‌ربایان برای آزادی گروگانشان درخواست 5/1میلیون‌ یورو کرده بودند، کارآگاهان پلیس پس از چند روز توانستند هر سه‌مرد جوان را دستگیر کنند.

متهمان اما در بازجویی‌ها مدعی شدند که 2روز بعد از گروگانگیری، از ترس دستگیری، زهرا را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط خانه‌ مدفون کرده‌اند و به این ترتیب جسد دختربچه از عمق 1.5  متری زمین بیرون کشیده شد.

 

  آغاز گروگانگیری

با گذشت چند روز از این ماجرای هولناک، میرکاظم بدیهی، پدر زهرا که یکی از تاجران معروف آهن است در گفت‌وگو با همشهری درباره جزئیات ماجرا می‌گوید: دخترم هر روز با سرویس مدرسه به خانه برمی‌گشت. روز حادثه هم با سرویس به خانه برگشت اما آدم‌ربایان که با یک خودروی پژو پرشیا در کمینش بودند، او را از مقابل خانه‌مان ربودند.

 

وی ادامه می‌دهد: مدتی است که در مقابل خانه ما، شهرداری در حال ساخت‌وساز است و همین ساخت‌وساز باعث شده که رفت‌وآمد از این خیابان کمتر شود و در مقابل خانه ما به‌دلیل موانع، دید کافی وجود نداشته باشد. آدم‌ربایان هم از این مسئله استفاده کرده و ماشینشان را در محلی پارک کرده بودند که به راحتی دیده نمی‌شد. آن روز بعد از اینکه دخترم در مقابل خانه از سرویس پیاده شد، 2نفر از آدم‌ربایان در صندوق عقب را باز کرده و وانمود می‌کردند که در حال تعمیر ماشین هستند. وقتی دخترم به آنها نزدیک شد، در چشم‌برهم‌زدنی به او حمله کردند و بعد از ربودن وی، زهرا را داخل صندوق عقب گذاشتند و به سرعت فرار کردند.

 


 

 درخواست میلیون یورویی

تنها 15دقیقه بعد از ماجرای آدم‌ربایی بود که آدم‌ربایان در تماس با پدر و مادر زهرا، آنها را در جریان ربودن فرزندشان قرار دادند. «حدود ساعت یک بود که تلفن زنگ خورد. مرد ناشناسی پشت خط بود که می‌گفت برای آزادی دخترم باید 5/1میلیون یورو به‌صورت اسکناس‌های 500یورویی پرداخت کنم. ابتدا باورم نشد اما وقتی با همسرم تماس گرفتم، او وحشتزده گفت که زهرا را دزدید‌ه‌اند.»

 

مادر زهرا تنها چند دقیقه بعد از دزدیده‌شدن دخترش متوجه ماجرا شده بود. او می‌گوید: «آن روز داخل خانه بودم که صدای جیغ بلند دختری را شنیدم. ابتدا تصور کردم که صدای دختربچه همسایه‌ است اما بعد نگران دخترم شدم. می‌دانستم او در راه خانه است. با راننده سرویسش تماس گرفتم که گفت چند دقیقه قبل زهرا را مقابل خانه پیاده کرده است. وحشتم بیشتر شد و دوان دوان به کوچه رفتم اما از دخترم خبری نبود. به خانه که برگشتم تلفن زنگ‌خورد. مردی می‌گفت دخترم نزد آنهاست و اگر می‌خواهیم او را زنده ببینیم باید به حرف‌هایشان گوش کنیم.»

 

وحشت در خانه بدیهی حکمفرما شده بود. آنها تنها راه آزادی دخترشان را کمک گرفتن از پلیس می‌دانستند و به همین دلیل ماجرا را به مأموران اطلاع دادند. پدر زهرا می‌گوید: «بناب شهر کوچکی است. وقتی مأموران وارد عمل شدند، آدم‌ربایان متوجه ورود پلیس به پرونده شده و ترسیده بودند که دستگیر شوند.

 

آنها فقط 2بار با من تماس گرفتند و دیگر خبری از آنها نشد. من و همسر و 2دختر دیگرم روزهای وحشتناکی را سپری کردیم. ماموران تلاش زیادی کردند که جا دارد از آنهاتشکر کنم. تا اینکه یک شب زنگ زدند و گفتند که آدم‌ربایان را دستگیر کرده‌اند. وقتی سراغ دخترم را گرفتم، مأموران خبر دادند که آدم‌ربایان 2روز بعد از ربودن زهرا، از ترس دستگیری او را خفه کرده و در حیاط خانه‌شان دفن کرده بودند. وقتی جسد دخترم را دیدیم، رد طناب روی گردنش معلوم بود.

 

  گروگانگیر آشنا

بعد از دستگیری آدم‌ربایان بود که مشخص شد نقشه این گروگانگیری از سوی فردی آشنا طراحی شده است. کسی که از اقوام دور مادر زهرا به شمار می‌رود: «من این مرد را ندیده بودم و با او رفت‌وآمدی نداشتیم. اما وی از وضعیت مالی من خبر داشت و برای همین نقشه ربودن دخترم را طرح کرده بود.

 

او با 2نفر از دوستانش در کارگاهی کار می‌کرد و وقتی نقشه گروگانگیری را کشید، با کمک آنها این نقشه را عملی کرد. آنها بعد از دزدیدن دخترم ابتدا او را به کارگاهی که یکی از متهمان داشت می‌برند. بعد او را به خانه پدر و مادر وی که در مسافرت بودند منتقل می‌کنند و همان موقع متوجه می‌شوند که پلیس وارد ماجرا شده و از ترس اینکه گیر بیفتند و لو بروند، دخترم را به قتل می‌رسانند و در حیاط همان خانه دفن می‌کنند.»

 

پدر زهرا با اشاره به اینکه درخواست او و خانواده‌اش از دستگاه قضایی، محاکمه و مجازات هرچه زودتر آدم‌ربایان است ادامه می‌دهد‌: پس از این ماجرا، نه‌تنها ما بلکه همه مردم شهر شوکه شدند. خیلی از مردم با حضور در مساجد برای اینکه دخترم سالم به خانه برگردد دعا کرده بودند و حتی مسئولان مدرسه دخترم، همراه بچه‌ها راهی مسجد شده بودند تا برای بازگشت او دعا کنند. برای همین وقتی خبر مرگ دخترم را شنیدیم، همه ما شوکه شدیم. زهرا دختر خوش‌قلب و مهربانی بود. او دختر دومم بود و حالا تنها خواسته ما محاکمه هر چه زودتر عاملان این جنایت است.

تجاوز به کودک 3 ساله در مهد کودک!

تجاوز به کودک 3 ساله در مهد کودک!

پلیس دهلی‌نو از آزار جنسی و تجاوز به یک دختربچه سه ساله در یکی از مهدهای کودک در این شهر خبر داد.

خبرگزاری ایسنا: پلیس دهلی‌نو از آزار جنسی و تجاوز به یک دختربچه سه ساله در یکی از مهدهای کودک در این شهر خبر داد.


پلیس دهلی‌نو اعلام کرد: جوان 24 ساله‌ای که پسر مدیر مهدکودک بوده، این کودک خردسال را مورد تجاوز قرار داده است.


بنابر اعلام پلیس، خانواده این کودک پس از شدت گرفتن درد در ناحیه شکم فرزندشان او را به بیمارستان منتقل کرده و متوجه این اتفاق شدند.


 پلیس دهلی‌نو پس از دریافت شکایت از سوی والدین این کودک، متهم را شناسایی و دستگیر کرد.


بنابر اعلام پلیس دهلی‌نو طی دو روز گذشته این دومین مورد تجاوز به یک کودک خردسال در این شهر بوده است.

تجاوز داعش به زن تونسی تحت عنوان جهاد نکاح

تجاوز داعش به زن تونسی تحت عنوان جهاد نکاح

نیروهای امنیتی تونس یک زوج را که پس از همکاری با داعش، قصد بازگشت به کشورشان داشتند را دستگیر و مورد بازجویی قرار دادند.

نیروهای امنیتی تونس یک زوج را که پس از همکاری با داعش، قصد بازگشت به کشورشان داشتند را دستگیر و مورد بازجویی قرار دادند. 

 

مرد تونسی طی بازجویی‌های صورت گرفته اعتراف کرد که برای انجام آنچه که آن را «جهاد» می‌خوانند به سوریه عزیمت کرده بود. 

 

وی در این باره گفت: چندین بار به تنهایی برای انجام فریضه جهاد به سوریه سفر کردم و برای اینکه همسرم نیز در این ثواب(!) سهیم باشد، او را به همراه خود بردم. 

 

عضو تونسی داعش ادامه داد: با گذشت چند روز از حضورمان در سوریه، مجاهدان از من خواستند که همسرم را در اختیار آنان قرار دهم. ابتدا در مقابل این درخواست مقاومت می‌کردم اما بعدها متوجه شدم که ادامه این مقاومت، به قیمت از دست دادن جانم تمام خواهد شد. 

 

وی با بیان اینکه "چه مقاومت می‌کردم و چه مقاومت نمی‌کردم، همسرم مورد تعرض قرار می‌گرفت" خاطرنشان کرد: به همین دلیل راضی به این امر شدم تا لااقل جان سالم به در ببرم. 

 

در ادامه این بازجویی، همسر ۳۰ ساله این مرد تونسی اظهار داشت: وقتی همسرم با درخواست داعشیان موافقت کرد، مجاهدان اجازه هرگونه رفتار با من را به خود می‌دادند. 


وی گفت: هر روز میان اعضای داعش دست به دست می‌شدم و بدترین رفتارها را نسبت به من انجام می‌دادند، آنان هیچ‌گونه ارزشی برای زنان قایل نیستند. 

 

این زن تونسی خاطرنشان کرد: من درکل حدود ۲۷ روز در مواضع تحت تصرف داعش در سوریه حضور داشتم و طی این مدت، ۱۰۰ نفر با من هم‌بستر شدند. 


وی به چگونگی رهایی از چنگال داعش اشاره کرد و اظهار داشت: وقتی همسرم در یکی از درگیری‌‌ها مجروح شد، وی را برای مداوا به ترکیه فرستادند و من نیز به عنوان همراه بیمار راهی استانبول شدم. 


این زن تونسی در پایان گفت: جراحت همسرم بهانه‌ای شد تا از خاک ترکیه از دست اعضای داعش فرار کنیم و از این مهلکه نجات یابیم.



قتل زن جوان در پی رابطه نامشروع


پرونده مردی که متهم است در پی ارتباط نامشروع با زنی جوان او را به قتل رسانده در اختیار قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.  


به گزارش شرق، ماموران پلیس رباط‌کریم خرداد‌ماه سال گذشته در پی گزارشی مردمی در جریان تصادف مرگبار ماکسیما با زنی جوان قرار گرفتند. 


زمانی‌که پلیس به محل رسید جسد زن جوان، خون‌آلود روی زمین افتاده‌ بود تکنسین‌های اورژانس که بالای سر این زن حاضر شده‌ بودند، اعلام کردند زن جوان فوت شده و کاری نمی‌توان برای او انجام داد. تحقیقات پس از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی آغاز شد.


 ماموران ابتدا راننده ماکسیما را مورد بازجویی قرار دادند. او گفت: «من درحال رانندگی بودم و اصلا متوجه زن جوان نشدم و او را ندیدم و هنوز هم یادم نمی‌آید او کنار خیابان ایستاده ‌باشد. سرعتم زیاد بود، به چیزی برخورد کردم که در واقع همین زن بود بعد از مسیر منحرف شدم، به سمت بلوک‌های سیمانی رفتم و ماشین در شانه خاکی جاده متوقف شد.» مرد جوان با قرار وثیقه آزاد شد و چندروز بعد نظریه پزشکی‌قانونی همه چیز را تغییر داد. 


متخصصان اعلام کردند زن جوان به صورت عمدی به قتل رسیده و مرگ او ارتباطی با سانحه رانندگی ندارد. در این نظریه آمده ‌بود آثار جراحات زیادی روی بدن زن جوان وجود دارد که این جراحات دفاعی است ضمن اینکه علت تامه فوت، فشار بر عناصر حیاتی گردن و خفگی است. در ادامه کارآگاهان توانستند اولیای‌دم زن جوان را پیدا کنند.


 به این‌ترتیب مشخص شد نام این زن 30ساله گیتی است و او روز حادثه درحالی‌که شوهرش خانه بود از منزل خارج شد و دیگر برنگشت.  


شوهر این زن به ماموران گفت: «روز حادثه وقتی از سرکار به خانه برگشتم خیلی خسته ‌بودم زنم هم خانه‌ بود دوش گرفتم و وقتی که می‌خواستم بخوابم همسرم گفت برای خرید بیرون می‌رود و زود برمی‌گردد من خوابیدم و چند ساعت بعد که بیدار شدم دیدم همسرم نیامده‌ است. دقیقا نمی‌دانم همسرم به چه دلیلی بیرون رفته‌ بود.» تحقیقات ماموران نشان داد گیتی زنی فقیر بود که با مردان غریبه رابطه‌ داشت. 


شوهر گیتی گفت: «من می‌دانستم همسرم با مردانی رابطه دارد اما اصلا به روی خودم نمی‌آوردم و در مورد این مسایل با او صحبت نمی‌کردم. ضمن اینکه نمی‌دانم همسرم روز حادثه با چه‌کسی قرار داشت. وقتی به من گفت می‌خواهد به خرید برود، متوجه شدم احتمالا با کسی قرار دارد.» شوهرخواهر گیتی نیز در جریان تحقیقات به ماموران گفت روزی که خواهرزنش گم شد او را درحالی‌که سوار یک وانت می‌شد دیده است.


 این مرد گفت: «به اتفاق همسر و مادرهمسرم برای انجام کاری به رباط‌کریم رفته‌ بودیم که یکدفعه گیتی را دیدیم که داشت سوار ماشینی می‌شد من سعی کردم او را تعقیب کنم اما راننده مهارت زیادی داشت و فرار کرد. بعد از آن هم دیگر خبری از خواهرزنم نشد.»


 در تحقیقاتی که ماموران انجام دادند و اطلاعاتی که از طریق ردیابی تلفن مقتول به دست آوردند، متوجه شدند آخرین‌ تماس‌های گیتی با مردی به نام رسول بود. پس از بازداشت رسول و بازجویی از او مشخص شد این مرد روز حادثه به اتفاق دوستش میثم، گیتی را سوار وانت کرده بود.  


میثم در اعترافاتش به ماموران گفت: «رسول به من پیشنهاد داد با گیتی رابطه داشته‌باشیم؛ وقتی او را سوار ماشین کردیم به روستایی در همان اطراف بردیم و رابطه برقرار کردیم. گیتی خیلی ناراحت بود و با رسول دعوا می‌کرد. او می‌گفت شوهرخواهرش او را دیده و دیگر نمی‌تواند به خانه برگردد و جانش در خطر است. از رسول می‌خواست که او را همراه خودش ببرد اما رسول می‌گفت جایی ندارد تا از او مراقبت کند. سر این موضوع خیلی با هم درگیر شدند. من برای اینکه در دعوایشان نباشم ماشین را جایی نگه ‌داشتم و پیاده ‌شدم، چنددقیقه بعد وقتی برگشتم رسول گیتی را به قتل رسانده ‌بود بعد هم جسدش را کنار جاده رها کرد و رفتیم.» 


گفته‌های این مرد توسط رسول هم مورد تایید قرار گرفت و او در تحقیقات گفت: «مدتی بود که با گیتی رابطه داشتم. آن‌روز وقتی که شوهرخواهرش ما را دید و تعقیبمان کرد گیتی گفت اگر گیرمان بیاورد هر دو ما را می‌کشد. فرار کردیم و به روستایی رفتیم و من و میثم با او رابطه برقرار کردیم اما گیتی دست‌بردار نبود می‌گفت دیگر به خانه برنمی‌گردد و من باید برایش فکری بکنم من هم جایی نداشتم که از او نگهداری کنم. او می‌گفت از ماشین پیاده نمی‌شود و هرجا بروم دنبالم می‌آید و به خانواده‌ام همه‌چیز را می‌گوید. سر این موضوع درگیر شدیم و من هم او را کشتم.»


 هرچند رسول در ادامه بازجویی‌ها گفته‌هایش را پس گرفت اما اعترافات مقرون‌به‌واقع او و همخوانی این اعترافات با گفته‌های متهم ردیف دوم و نظریه پزشکی‌قانونی منجر به مجرم‌شناخته‌‌شدن وی از سوی دادسرا شد.


 پرونده پس از صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان تهران فرستاده شد و به‌زودی رسول به اتهام قتل عمد و میثم به اتهام معاونت در قتل محاکمه می‌شوند.