سرگرمی و تست هوش

سرگرمی و تست هوش

دنیای سرگرمی ها،علوم وعجایب شگفت انگیز
سرگرمی و تست هوش

سرگرمی و تست هوش

دنیای سرگرمی ها،علوم وعجایب شگفت انگیز

به همخانه نیازمندیم ترجیحا یک خانوم! +تصاویر

به همخانه نیازمندیم ترجیحا یک خانوم! +تصاویر

با مرور متن تعدادی از این آگهی ها که کم هم نیستند؛ به وضوح می بینیم برخی شهروندان به صراحت از دختران و زنان جوان می خواهند با آنها همخانه شوند.

چندی است ازدواج سفید که علیرغم عنوان مثبت و زیبایش، باطنی چرکین و درونی تیره و تاریک دارد، به یکی از چالش برانگیزترین پدیده‌ها برای بخشی از جامعه ایران و به بحث انگیزترین موضوعات در رسانه ها تبدیل شده است.

 

«ازدواج سفید»! همان تعبیر تأمل برانگیز و سوال آمیزی است که طی سال‌های اخیر گریبان‌گیر نخبگان اجتماعی، فرهنگی، کارشناسان امور خانواده و نیز آحاد مردم ما در جامعه اسلامی ایران شده است. موضوع مهمی که نفوذ و رسوخ آن در لایه‌هایی از اجتماع ایرانی که همواره به حیا، نجابت و پاکدامنی معروف و مشهور بوده و حتی پیش از اسلام آوردن نیز نشانه‌های عفاف و حجب در آن موج می‌زده، بسیار نگران کننده و دردآور است.

 

این پدیده شوم و خطرناک که توانسته ورودش را به اشکال گوناگون نشان دهد اخیرا به نوعی دیگر رخ نمایی کرده و چندی است در فضای مجازی کشورمان اتفاقی در حال شیوع است که می تواند در صورت عدم برخورد با آن در آینده ای نه چندان دور تبعاتی سنگین را متوجه جامعه کند.
 

در یک پایگاه اینترنتی خرید و فروش کالا، که جزو 50 سایت پرمخاطب کشور است، آگهی هایی در حال انتشار است. با مرور متن تعدادی از این آگهی ها که روز به روز بر تعداد آنها هم افزوده می شود می بینید عده ای از شهروندان بویژه در تهران با صراحت به دختران و زنان جوان پیشنهاد می دهند که با آنها همخانه شوند.

 

این افراد آنقدر فضا را امن دیده اند که حتی در آگهی های سفارشی خود توضیحات جزئی و شماره تلفن خود را هم درج کرده اند.

 

 

دایناسور در مریخ + تصویر

دایناسور در مریخ + تصویر

این روزها کاوشگر رباتیک «کنجکاوی» ناسا چیزهای عجیب‌وغریب و شگفت‌انگیزی را در مریخ کشف می‌کند که دانشمندان در توضیح آنها دچار چالش‌ شده‌اند. این بار عکسی از این کاوشگر به زمین فرستاده شده که در آن اسکلت سر یک دایناسور دیده می‌شود.

به گزارش آنا به نقل از NBC، حدود یک ماه پیش، شبحی مرموز در تصاویر فضایی پشت مریخ نورد کنجکاوی در حال تنظیم آن در سیاره مریخ دیده شد. در تصاویر به دست آمده جدید از مریخ نورد کنجکاوی که در حال حفاری برای پیدا کردن نشانه‌های حیات در سطح سیاره مریخ است، سایه‌ای در پشت آن دیده می‌شود که شبیه به سایه یک انسان است.

بررسی‌ها نشان می‌دهند، این سایه تیره انگار که در حال تنظیم مریخ نورد و اصلاح زاویه حفاری آن است. این تصاویر توسط دوربین ناسا گرفته شده و شکل پشت مریخ نورد مانند شکل یک انسان است. نظریه‌پردازان فرضیه‌های موجودات فضایی از کشفی باور نکردنی در سیاره مریخ سخن می‌گویند که کارشناسان ناسا هنوز در برابر آن سکوت کرده‌اند. براساس ظاهر این سایه فرد انسانی حتی دارای کلاه ایمنی و مخزن هوا در پشت کمر خود و حتی لباس کار است.

این ربات کنجکاو در ماه ژوییه 2013 تصاویری را به زمین فرستاده بود که به تازگی دانشمندان با بررسی آنها به عکسی از شکل‌گیری صخره‌ها در مریخ رسیده‌اند که در آن اسکلت یک دایناسور دیده می‌شود.

این عکس در منطقه‌ای از مریخ با نام «گلنلگ» (Glenelg)‌ گرفته شده که اولین بررسی‌های اصلی علمی خود را در آنجا انجام شده است. دانشمندان معتقدند که این منطقه از مریخ، در زمان تاریخ باستان شکل گرفته است. دلیل این تفکر سنگ‌ریزه‌های گرد و پهنی است که این منطقه را پوشانده است.

در این تصویر، سوراخ‌های بینی، فک پایین و فک بالا و همچنین مفصلی که فک‌ها را به هم متصل می‌کند دیده می‌شود. به گفته محققان ناسا، دندان‌های این دایناسور نیز در عکس کامالا قابل مشاهده‌اند. حتی فاصله میان دندان‌ها نیز به خوبی دیده می‌شوند.

محققان می‌گویند این تصویر کاوشگر کنجکاوی بار دیگر آنها را با چالش کشف حقیقت مواجه کرده است

سفری که باعث خیانت شد

ﺳﻌﯿﺪ، ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ

ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﺮﺍﻍ

ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﺍﻣﺎ ﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺛﺮﯾﺎ ﺍﻣﺸﺐ

ﺭﻓﺘﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ، ﺗﺼﻤﯿﻢ

ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺷﻤﺎ ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﻡ

ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ. ‏» ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺻﺮﺍﺭ

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺮﻑ ﺷﺎﻡ، ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﮐﻪ

ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ .

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﻌﯿﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺗﺎ

ﺣﺎﻻ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺳﻌﯿﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ. ﺑﻪ

ﻧﻈﺮﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺣﺮﻓﺶ ﺷﺪﻩ. ﺍﺯ ﮐﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ؟

ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ؟

ﺳﯿﻤﺎ ﮐﻪ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﯿﺰ ﺷﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﯽ

ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ، ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﺩ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ

ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ . ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﺑﯿﻦ ﺯﻥ ﻭ

ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ .

ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺻﺤﺒﺖ

ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ

ﺩﯾﺸﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ

ﺳﻌﯿﺪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﺩ. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ

ﺳﻌﯿﺪ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﻧﺶ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺍﺯ

ﻃﺮﻑ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﯾﻼ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ

ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﺎ ﺛﺮﯾﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻗﺮﺍﺭ

ﺷﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ .‏»

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ

ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﯼ

ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ، ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺠﺎ

ﺑﯿﺎﯾﯿﻢ؟ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﯼ ﺑﺮﯾﺪ ﺧﻮﺵ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﺍﻣﺎ

ﺳﻌﯿﺪ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ

ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ

ﺑﻪ ﺳﯿﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﮕﻢ .

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﺳﯿﻤﺎ ﻫﻤﮕﯽ ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ

ﺭﺍﻫﯽ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ

ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ

ﻃﻮﻝ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺳﺮﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭ ﻗﻬﺮﺁﻣﯿﺰ

ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ . ﻭﻗﺘﯽ ﺳﯿﻤﺎ ﻋﻠﺘﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﮔﻔﺖ :

‏«ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﺮﺍ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ؟ ﭼﻪ ﻟﺰﻭﻣﯽ

ﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺟﻠﻒ ﻭ ﺷﻮﺧﯽ

ﻫﺎﯼ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﺪ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ

ﻣﻮﻓﻖ ﻫﻢ ﺷﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻗﻨﺪ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺖ

ﺁﺏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ . ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻢ ﻓﮑﺮ

ﻧﮑﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻭ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﻭ

ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻋﺼﺎﺑﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ

ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﻨﺎﺧﺖ .‏»

ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﺎﺭ

ﺟﻠﻒ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ؟ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽ

ﺩﺍﺩﯼ. ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺧﻼﻗﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ،

ﺁﺩﻡ ﺷﻮﺥ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺗﻮ ﻭ

ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺩﺍﺭﯾﺪ. ‏»

ﮐﻢ ﮐﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺩﻋﻮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩ ﻃﻮﻻﻧﯽ، ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻗﻬﺮ ﮐﺸﯿﺪ. ﺍﺯ

ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﻌﯿﺪ ﻭ ﺛﺮﯾﺎ ﻫﻢ ﻭﺿﻊ ﻣﺸﺎﺑﻬﯽ

ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ

ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ

ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ

ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺛﺮﯾﺎ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺟﺪﯼ، ﮐﻢ ﺣﺮﻑ ﻭ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺗﻨﺪ

ﻣﺰﺍﺝ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺳﻌﯿﺪ ﭘﺴﺮﯼ ﺷﻮﺥ ﻃﺒﻊ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺳﺒﮏ ﺳﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﻗﺎﺑﻞ

ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ

ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺟﻤﻊ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭ

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺛﺮﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﺪ.

ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﯿﻤﺎ ﻧﯿﺰ ﺯﻧﯽ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺵ ﺳﺮ ﻭ

ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﻤﻌﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ

ﺟﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺨﺘﻦ

ﺣﺲ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﺯﻧﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ

ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻌﯿﺪ ﻭ

ﺳﯿﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﭼﻨﺪ

ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺳﻌﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺴﺘﮕﯽ

ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺛﺮﯾﺎ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ

ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺑﻮﺩ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﭘﯿﺎﻣﮑﯽ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﯽ ﺗﻠﻔﻦ

ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ

ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻌﺠﺐ

ﮐﺮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺗﻌﺠﺒﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ .

ﻣﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺛﺮﯾﺎ

ﺷﺪ. ﺍﻭﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻣﺎ

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻘﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﯿﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ

ﺑﻮﺩ، ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺳﺮﺵ ﮔﯿﺞ ﺭﻓﺖ. ﺑﺎﻭﺭﺵ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ

ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ

ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻫﺎ ﺑﻮﯼ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ

ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ . ﺍﺯ ﺷﺪﺕ

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺟﻠﻮﯼ

ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ. ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ

ﺳﯿﻤﺎ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪ .

ﺗﺮﺳﯿﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﻨﺪ. ﺧﻮﺍﺳﺖ

ﺳﺮﺍﻍ ﺳﻌﯿﺪ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ

ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ

ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻢ ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻧﮑﺮﺩ .

ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﻓﺖ. ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ

ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺶ ﺭﮊﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ .

ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﻃﺒﯿﻌﯽ

ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺳﺮﮔﺮﻡ

ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﯿﻤﺎ ﺍﻣﺎ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺮﻭﯾﯽ ﻭ ﭘﺮ

ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺛﺮﯾﺎ ﺩﺭ ﺩﻝ

ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ . ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ

ﺑﻌﺪ ﺛﺮﯾﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﻣﻠﻮﺩﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻗﺶ

ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺯﯾﺮﮐﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ

ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻌﯿﺪ ﺩﺭ ﻏﯿﺎﺏ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ

ﺭﻭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﺎﺕ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺛﺮﯾﺎ

ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ

ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻓﺎﻣﯿﻠﯽ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺛﺮﯾﺎ

ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻃﻼﻕ ﺩﺍﺩ . ﺳﻌﯿﺪ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ

ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺛﺮﯾﺎ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ

ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩﻩ، ﻭﯼ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﯾﻦ

ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﭘﻨﻬﺎﻧﮑﺎﺭﯼ

ﮔﻔﺖ : ‏« ﻣﻦ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺳﯿﻤﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﺮﻭﻉ

ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ

ﻋﻼﻗﻪ ﮐﺮﺩ . ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺪ

ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ . ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ

ﻫﺎﯾﺶ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ

ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﻃﻼﻕ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ‏»

ﺛﺮﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺳﻌﯿﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﯿﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ

ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﻃﻮﻝ

ﻣﺴﯿﺮ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ

ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻭ ﻣﻠﻮﺩﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻣﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ

ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺨﻔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ

ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﺧﯿﺎﻧﺘﮑﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ .

ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ

ﺭﺳﯿﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﯿﻤﺎ ﺩﯾﺪ، ﺑﯽ

ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻭ ﺯﺩ . ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ

ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺛﺮﯾﺎ

ﺍﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ، ﯾﮏ ﺑﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽ

ﮔﻔﺖ. ﺳﯿﻤﺎ ﺭﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ

ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﻭﻗﺘﯽ ﺛﺮﯾﺎ

ﺗﻬﺪﯾﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻣﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ،

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ

ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﺪ . ﺍﺯ ﺛﺮﯾﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ

ﻣﻠﻮﺩﯼ ﻭ ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺯﻥ ﺑﺎ

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻣﮕﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﺧﯿﺎﻧﺖ

ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺗﻮ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻮﺳﺒﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﺖ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩﯼ .

ﻟﯿﺎﻗﺘﺖ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ.

ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ

ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﻨﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺑﻪ

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ

ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻮ . ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ

ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻡ . ﻓﻘﻂ ﺑﺬﺍﺭ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺣﻔﻆ

ﺑﺸﻪ ...

ﺛﺮﯾﺎ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻟﺖ

ﻋﺠﺰ ﻭ ﺑﯿﭽﺎﺭﮔﯽ ﻟﺬﺕ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ، ﻣﺪﺍﻡ ﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪﺍﺗﺶ

ﻣﯽ ﺍﻓﺰﻭﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﯿﺰ ﻟﮕﺪﯼ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﮐﻮﺑﯿﺪ

ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ . ﺳﯿﻤﺎ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ

ﺛﺮﯾﺎ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﺑﻮﺩ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻣﯿﻠﻪ ﺁﻫﻨﯽ

ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻮﻣﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺛﺮﯾﺎ

ﮐﻮﺑﯿﺪ. ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﻧﻘﺶ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ

ﺷﺪ.

ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ

ﺳﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻗﺘﻞ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﺪ .

ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﭘﻠﯿﺴﯽ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺎ ﻣﺸﺮﻭﻉ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻌﯿﺪ

ﻓﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺳﻌﯿﺪ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪ .

ﺳﯿﺎﻣﮏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ

ﺍﻓﺸﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ

ﻣﯽ ﺩﯾﺪ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ

ﺭﻓﺖ. ﻣﻠﻮﺩﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ

ﮐﻮﺩﮎ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﻫﺎ ﺑﻪ

ﺳﻮﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺒﻬﻢ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ.

ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ

ﺧﯿﺎﻧﺖ ، ﭼﺮﺍ ؟

ﻓﺮﯾﺒﺎ ﻫﻤﺘﯽ / ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺱ : ﺧﯿﺎﻧﺖ، ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﻭ

ﻧﺎﭘﺴﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ

ﺑﻪ ﺻﺪﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻣﻨﺠﺮ

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ

ﻣﻮﺭﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ

ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ .

ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺮﺩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ

ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﺯ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ

ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﻭﻟﯽ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ

ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﻧﺎﻥ ﺧﯿﺎﻧﺘﮑﺎﺭ

ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻗﺒﻞ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺯﻣﺎﻧﯽ

ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ

ﺑﺎﯾﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻗﺮﺍﺭ

ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻗﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ

ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ

ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ

ﺷﻨﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﻧﺪ. ﺯﻧﺎﻥ

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺧﺎﺹ ﻭ

ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ

ﮐﻨﻨﺪ.

ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮔﺎﻩ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﯽ ﺑﺮﺧﯽ

ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﯿﺰﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.

ﺑﺮﺧﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ

ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﻣﺤﺒﺖ

ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ

ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻭ ﺗﻨﻮﻉ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ

ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ

ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ