دختران 5 ساله، قربانی تجاوز عناصر داعش!
یک دختر 15 ساله عراقی که از اسارت داعش به ترکیه گریخته است میگوید عناصر این گروه تعداد زیادی زن و دختر را گروگان گرفته و حتی به دختربچههای 5 ساله نیز رحم نمیکنند.
به گزارش پارسینه به نقل از باشگاه خبرنگاران از دیلی میل، یک دختر 15 ساله عراقی که از اسارت داعش به ترکیه گریخته است میگوید عناصر این گروه تعداد زیادی زن و دختر را گروگان گرفته و حتی به دختربچههای 5 ساله نیز رحم نمیکنند.
این دختر که به دلیل مسائل امنیتی نامش فاش نشده میگوید، "یکی از آنها مرا به همسری گرفت اما موفق شدم از چنگش فرار کنم. متاسفانه پیش از اینکه بتوانم به مکان امنی برسم دوباره مرا بازداشت کردند. آنها مرا به جایی بردند که در آن تعداد زیادی زن و دختر زندانی بودند."
وی در ادامه میگوید، "طی مدتی که در آنجا به سر میبردم بارها شاهد تجاوز اعضای داعش به زنان و دختربچههای بیگناه بودم. آنها حتی به کودکان 5 ساله نیز رحم نمیکردند!" به گفته این دختر عراقی، "پس از گذشت مدتی مرا به عنوان برده به یک مرد میانسال فروختند و او مرا به همسری گرفت. یک روز که توانستم به اسلحه دسترسی پیدا کنم، به او شلیک کردم و گریختم."
این دختر 15 ساله از معدود افرادی است که توانسته است از تجاوزها و وحشیگریهای عناصر داعش نجات یابد و دوباره به خانواده خود ملحق شود.
6 نشانه منتهی شدن یک زندگی به طلاق
نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است،
نخستین نشانه: شروع تند و خشن
نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است، زیرا 96 درصد از اوقات روش شروع بحث می تواند روشی را که بحث پایان می پذیرد، پیش بینی کند. موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده ای یک شروع تند و خشن همچون منفی بودن ، اتهام یا تحقیر شروع می کند، بحث اساساً محکوم به شکست خواهد بود. در سوی دیگر، موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده از یک شروع نرم آغاز می کند، بحث به احتمال زیاد سرانجام مثبتی خواهد داشت.
دومین نشانه: 4 تعامل منفی
یک شروع تند و خشن می تواند بحث همسران را به سقوط در یک مسیر تعامل منفی منتهی کند. این تعامل منفی می تواند زندگی مشترک را ویران کند. در حقیقت، چهار نوع تعامل منفی وجود دارد که برای یک زندگی زناشویی مهلک است. معمولاً این چهار نوع تعامل آرام آرام و به ترتیب وارد قلب زندگی های مشترک می شوند: انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی گرفتن و اشکال تراشی.
• عیب جویی : نخستین عامل مهلک انتقاد به معنای عیب جویی است بین عیب جویی و شکایت به معنای غرولند کردن تفاوت وجود دارد، زیرا ممکن هر یک از همسران شکایت های خاصی در مورد برخی از خصوصیات یا رفتارهای همسرش داشته باشد. غرولند کردن در مورد برخی از رفتارهای طرف مقابل عادی است، اما روشی که فرد این غرولندها را بیان می کند، مهم تر است. مشکل از جایی شروع می شود که شکایت ها به انتقاد و عیب جویی مبدل می شود. غرولند کردن بر یک رفتار خاص متمرکز است، در حالی که در عیب جویی به شخصیت فرد مقابل حمله می شود. براساس تحقیقات من، عیب جویی در روابط خیلی رایج است و اغلب وقتی استفاده می شود، به تعامل منفی دوم یعنی تحقیر و اهانت منجر می شود.
• تحقیر و اهانت تحقیر و اهانت، اغلب بعد از عیب جویی اتفاق می افتد. عیب جویی می تواند به اظهارات تحقیرآمیز به سوی همسر منجر شود. چند نمونه از این اهانت ها و تحقیرها موقعی است که فرد از طعنه، بدبینی، فریاد زدن، چشم غره رفتن، تمسخر کردن و یا بیان خصمانه استقاده می کند. تحقیر بدترین نوع تعامل منفی از میان این چهار تعامل است، زیرا نفرت را نسبت به شخص مقابل بیان می کند. نتیجه اینکه تعارض افزایش می یابد و موقعی که پیام فرستاده شده به سوی فرد مقابل بیزاری و تنفر از او باشد، حل مسئله تقریبا غیر ممکن می شود.
• حالت دفاعی به خود گرفتن معمولا موقعی که یکی از همسران از اهانت و تحقیر استفاده می کند، طرف مقابل حالت تدافعی به خود می گیرد که سومین نوع زا تعاملات منفی بین همسران است. دفاعی بودن واکنش بسیار رایج در مقابل بی احترامی و اهانت و تحقیر است. بسیاری از افراد موقعی که مورد انتقاد قرار می گیرند، حالت دفاعی به خود می گیرند، اما مشکل این است که این رفتار هرگز در آن لحظه به حل مسئله کمک نمی کند. حالت دفاعی داشتن در واقع یک روش برای سرزنش همسرتان است. شما با این کار می خواهید بگویید این مشکل من نیست، بلکه مشکل از تو است. نتیجه اینکه مسئله حل نمی شود و تعارض بین همسران افزایش بیشتری خواهد یافت.
• طفره رفتن افزایش تعرض معمولا به این منجر می شود که یکی از همسران رابطه اش را با طرف مقابل کاهش دهد و این نشانه ای است که چهارمین نوع تعامل منفی یعنی طفره رفتن وارد می شود و یکی از همسران به فرد مقابل توجه نمی کند. طفره رفتن در بین مردان رایج تر از زنان است. این یک راه برای اجتناب از احساس طغیان کردن است که معمولا موقعی که یک تعارض افزایش می یابد، اتفاق می افتد. فرد طفره رونده تمایل که با همسرش بی اعتنایی کند و نسبت به رفتارها و حرف های او حساسیت نشان ندهد که همین موضوع همسرش را عصبانی تر می کند. هر یک از این چهار نوع تعامل می تواند به خودی خود طلاق را پیش بینی کند، اما معمولا آنها که این چهار نوع تعامل منفی را دارند، خودشان را در یک زندگی مشترک ناشاد می بینند.
سومین نشانه: ظغیان کردن
سومین نشانه که نشان دهنده این است که زندگی زناشویی به سمت طلاق می رود ، موقعی است که یکی از همسران طغیان کند. طغیان کردن به این معناست که تعامل منفی همسرتان- خواه در ظاهر عیب جویی، تحقیر یا حتی حالت دفاعی داشتن – بسیار درهم شکننده و موقتی است و معمولا به طرف مقابل یک شوک بزرگ دست می دهد. بسیاری از افراد با بی قیدی یا طفره رفتن ، خودشان را از احساس طغیان کردن محافظت می کنند. این قطع رابطه عاطفی می تواند یکی از همسران را از این احساس شدید منفی محافظت کند، اما در همین زمان می تواند به طلاق نیز منجر شود.
چهارمین نشانه: زبان بدن
تغییرات فیزیولوژیکی در بدن همچون افزایش ضربان قلب، ترشح آدرنالین و افزایش فشار خون که همزمان با طغیان کردن است، چهارمین نشانه ای که می توان با آن طلاق را پیش بینی کرد. این تغییرات فیزیولوژیکی در بدن ادامه بحث را غیرممکن می کند، توانایی تان برای پردازش اطلاعات را کاهش می دهد به این معنی که توجه به آنچه همسرتان می گوید سخت تر می شود، حل مساله خلاقانه از پنجره ذهنتان خارج می شود و در خزانه رفتاری تان تنها واکنش های دفاعی و از لحاظ منطقی غیر منطقی باقی می ماند؛ رفتارهایی مانند نزاع (برای مثال: انتقاد، تحقیر و اهانت و غیره) یا گریختن (برای مثال؛ طفر رفتن) بحث برای حل مساله که یکی از همسران یا هر دو را به طغیان کردن منتهی کند، محکوم به شکست است و در نتیجه، مسئله حل نمی شود.
پنجمین نشانه: تلاش های اصلاحی شکست خورده
پنجمین نشانه که نشان می دهد یک ازدواج به طلاق منتهی می شود ، موقعی است که اقدامات یکی از همسران در ترمیم و اصلاح تعارض با شکست منتهی شده باشد. اقدامات اصلاحی تلاش هایی هستند که به وسیله همسران برای کاهش تعارض انجام می شوند اقدام اصلاحی جنگ افزار سری همسران خوشبخت است. این تلاش ها استفاده از هر روشی برای اجتناب از هیجانات منفی خزنده خارج از کنترل است. یک اقدام اصلاحی می تواند حرکتی ساده همچون خنده یا لبخند یا عذرخواهی باشد؛ هر چیزی که به همسران برای کاهش تنش کمک کند. هر چند، اگر یکی از همسران احساس طغیان کردن داشته باشد، این اقدامات اصلاحی ناموفق خواهد بود. همسری که احساس ظغیان کردن دارد، خود را از قید بحث رها می کند و اقدامات اصلاحی را بیهوده می سازد.
ششمین نشانه: خاطرات بد
آخرین نشانه طلاق موقعی است که همسران گذشته مشترک شان را با یک نگاه منفی به یاد می آورند. تحقیقات من نشان دهنده همسرانی که عمیقا با یک منظر منفی به همسرشان نگاه می کنند، اغلب دوباره گذشته شان را می نویسند. منفی گرایی اضافه ای که به این صورت در زندگی همسران وارد می شود، به درک تحریف شده ای منتهی می شود که می تواند بر گذشته، حال و آینده یک رابطه زناشویی تاثیر بگذارد.
یک روایت دردناک
لحظات هولناک هتک حرمت از زبان یک زن
9 دی ماه سال 92 بود که خبر دستگیری مرد جوانی منتشر شد که با جعل عنوان مأمور پست و مأمور اداره آب، برق و گاز اقدام به ورود به منازل شخصی و تجاوز به زنان جوان میکرد.
پارسینه: یکی از قربانیان متجاوز حیوان صفت با اشاره به اینکه مرد جوان گریههای وی را دیده اما به او خندیده است گفت: هرچه او را به مقدساتم قسم دادم گفت این چیزها را نمیفهمد و نمیداند.
9 دی ماه سال 92 بود که خبر دستگیری مرد جوانی منتشر شد که با جعل عنوان مأمور پست و مأمور اداره آب، برق و گاز اقدام به ورود به منازل شخصی و تجاوز به زنان جوان میکرد.
این فرد که در یکی از روستاهای شهرستان صومعهسرا و طی یک درگیری از سوی مأموران اداره 16 آگاهی تهران دستگیر شده بود سرانجام پس از 9 ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران در حال محاکمه است و به زودی حکم نهایی درباره وی صادر میشود. خانم «ب» یکی از کسانی است که در جریان این اتفاقات طعمه شکارچی زنان شده است.
وی در گفتوگویی به تشریح روز حادثه و اتفاقات آن روز پرداخت هرچند این رسانه برای آنکه عواطف و احساست خوانندگان جریحه دار نشود از انتشار برخی از موارد مطرح شده خودداری کرده است. اوایل شهریور ماه سال گذشته حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود که زنگ در به صدا درآمد. ظاهراً درب اصلی را همسایه طبقه پایین که پیرزنی مریض احوال است باز کرده بود و این فرد پس از ورود به داخل آپارتمان و اطلاع از نام مدیر ساختمان وارد طبقات شده بود و پس از اینکه مطمئن شده بود که طبقه بالا خالی است و طبقه پایین هم یک پیرزن زندگی میکند به سراغ واحد ما آمده بود.
وقتی جلوی در رفتم مرد قویهیکل و چهارشانهای را پشت در دیدم که خود را مأمور اداره برق معرفی کرد و چنین ادعا کرد که برق واحد ما اتصالی پیدا کرده و دلیل آن هم این است که واحدهای دیگر از کولر گازی استفاده کردند و همین موجب فشار آمدن به سیستم برق ساختمان شده است. من از این فرد خواستم با مدیر ساختمان بیاید که وی با ذکر نام مدیر ساختمان گفت ایشان الان با یکی از همکارانم در طبقه پایین مشغول چک کردن سیستم برق سایر واحدها هستند لطفا شما کنتور برق را قطع کنید و مجددا آن را وصل کنید. من این کار را انجام دادم و این فرد دوباره از من خواست که دو شاخه یخچال را از برق درآورم و مجددا آن را وصل کنم.
من کمی شک کردم اما از آنجا که این فرد اسم مدیر ساختمان را آورده بود شکی که داشتم برطرف شد. دوباره به سمت در رفتم و از این فرد خواستم یا با مدیر ساختمان مراجعه کند و یا منتظر بماند تا 20 دقیقه بعد که همسرم به منزل میآید برای رفع اتصالی برق اقدام کند. این فرد به محض اینکه فهمید من در خانه تنها هستم در را هل داد و با یک چاقوی موکتبری که کنار گردن من گذاشته بود دست من را گرفت و گفت که من یک قاتلم و 5 نفر را کشتهام و الان آمدهام تا یک شنود که در کمد یواری شما مخفی شده بردارم و بروم.
این فرد همانطور که دست من را گرفته بود و چاقو را زیر گردنم گذاشته بود من را به سمت اتاق خواب کشاند و آنجا بود که من به نیت پلید وی پی بردم و هر چه به او التماس کردم و او را قسم دادم گفت که من کسی را نمیشناسم و اگر حرفی بزنی تو را مانند دیگران میکشم. این قربانی حادثه با تأکید بر اینکه تمام این اتفاقات در عرض 10 تا 15 دقیقه اتفاق افتاد، گفت: این فرد پس از تعرض به من همانطور که چاقو را جلوی گردنم گذاشته بود تا جلوی درب خروجی من را کشاند و گفت اگر جیغ بزنم همینجا شاهرگم را میزند.
من آنقدر شوکه شده بودم که زبانم بند آمده بود و تنها رفتنش را تماشا کردم و چند دقیقه بعد به خود آمدم و با گریه به سمت منزل همسایهها دویدم. خانم «ب» با اشاره به اینکه پس از این اتفاق با پلیس تماس گرفته و موضوع را با آنها در میان گذاشتیم، گفت: گویا یک بار این فرد را در شهر ری گرفته بودند اما با وثیقه 10 میلیون تومانی آزاد شده بود. متأسفانه پس از دستگیری در تهران هم خیلی ما را این طرف و آن طرف کشاندند و چند روز قبل گفتند که این سری جلسه آخر دادگاه است و به زودی حکم نهایی صادر میشود.
وی ادامه داد: گویا این فرد آدم پولداری است که قبلا در کارهای ساختمانی بوده و 2 همسر هم داشته و تمام تلاش خود را میکند تا به هر نحوی شده حکم خود را تغییر دهد. خانم «ب» در پایان گفت: خواسته من، همسرم و تمامی قربانیان این حادثه اشد مجازات برای این فرد حیوانصفت است.
تمام شایعات در مورد آیپد جدید
تنها دو هفته از عرضه آیفون ۶ و ۶ پلاس به بازار نگذشته که اپل خبرنگاران را به یک مراسم رونمایی جدید دعوت کردهاست.
به گزارش پارسینه به نقل از همشهری، طبق معمول این دعوتنامهها فاقد جزئیات درباره محصولاتی که قرار است رونمایی شوند است. همین امر باعث شده تا شایعات عرضه دو تبلت جدید آیپد به تیتر اول سایتها و وبلاگهای فنآوری تبدیل شود.
این شایعات که اکثرا از کشور محل تولید محصولات اپل، چین به رسانهها راه پیدا میکنند، محصولات جدید اپل را دو تبلت به نامهای آیپد ایر 2 (iPad Air 2) و آیپد پرو (iPad Pro) اعلام کردهاند. این دو محصول قرار است با نمایشگرهای 9.7 و 12.9 اینچی تولید شوند.
وبسایت تایوانی تک نیوز نوشته که مدل پرو علاوه بر دارا بودن نمایشگر بزرگ، همانند آیفون 6 و 6 پلاس دارای پردازنده A8X است. آیپد ایر 2 از طرفی دارای پردازشگر A8 و 2 گیگابایت حافظه RAM است.
شایعه دیگری که در مورد این دو محصول منتشر شده، اضافه شدن رنگ طلایی به دو رنگ مشکی و سفید این محصول است. تاکنون رنگ طلایی در سه مدل آیفون پیشین دیده شدهاست. این دو تبلت همچنین قرار است مجهز به حسگر اثر انگشت برروی دکمه Home باشند.
از طرفی رونامه وال استریت ژورنال در گزارشی نوشته که اپل قصد دارد تولید آیپد 12.9 اینچی خود را به علت بالا بودن تفاضا برای آیفون 6 پلاس و کمبود ظرفیت تولید این محصول به تعویق بیندازد.
این روزنامه به نقل از یک منبع مطلع از تامین کنندگان قطعات اپل میگوید که هنوز تقاضا برای آیفون 6 پلاس آنقدر بالاست که تامین کنندکان قطعات از جمله نمایشگرها توانایی اضافه کردن یک سایز جدید نمایشگر به خط تولید خود را ندارد.
گفتنی است تقاضا برای آیفون 6 و 6 پلاس به قدری بالا بودهاست که بسیاری از فروشگاههای اپل در یک هفته ابتدای عرضه تمام سهم آیفون 6 و 6 پلاس خود را به فروش رساندند و بقیه فروشگاهها نیز میزبان صفهای طویل مشتریان هستند.
جزئیات ۵ روز گروگانگیری دختر نوجوان
خانواده دختربچه ۱۲ سالهای که در جریان گروگانگیری ۱.۵ میلیون یورویی، بهدست آدمربایان به قتل رسیده بود، جزئیات تازهای از این پرونده فاش کردند.
به این مطلب امتیاز دهید
000 نظر
[-] اندازه متن [+]
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از همشهری، ظهر یکشنبه، 6مهر امسال، دختربچه 12سالهای به نام زهرا بدیهی زمانی که از مدرسهاش در شهرستان بناب در حال بازگشت به خانه بود از سوی 3مرد آدمربا ربوده شد و از همان زمان تحقیقات پلیس برای دستگیری آدمربایان و رهایی دختربچه شروع شد. درحالیکه آدمربایان برای آزادی گروگانشان درخواست 5/1میلیون یورو کرده بودند، کارآگاهان پلیس پس از چند روز توانستند هر سهمرد جوان را دستگیر کنند.
متهمان اما در بازجوییها مدعی شدند که 2روز بعد از گروگانگیری، از ترس دستگیری، زهرا را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط خانه مدفون کردهاند و به این ترتیب جسد دختربچه از عمق 1.5 متری زمین بیرون کشیده شد.
آغاز گروگانگیری
با گذشت چند روز از این ماجرای هولناک، میرکاظم بدیهی، پدر زهرا که یکی از تاجران معروف آهن است در گفتوگو با همشهری درباره جزئیات ماجرا میگوید: دخترم هر روز با سرویس مدرسه به خانه برمیگشت. روز حادثه هم با سرویس به خانه برگشت اما آدمربایان که با یک خودروی پژو پرشیا در کمینش بودند، او را از مقابل خانهمان ربودند.
وی ادامه میدهد: مدتی است که در مقابل خانه ما، شهرداری در حال ساختوساز است و همین ساختوساز باعث شده که رفتوآمد از این خیابان کمتر شود و در مقابل خانه ما بهدلیل موانع، دید کافی وجود نداشته باشد. آدمربایان هم از این مسئله استفاده کرده و ماشینشان را در محلی پارک کرده بودند که به راحتی دیده نمیشد. آن روز بعد از اینکه دخترم در مقابل خانه از سرویس پیاده شد، 2نفر از آدمربایان در صندوق عقب را باز کرده و وانمود میکردند که در حال تعمیر ماشین هستند. وقتی دخترم به آنها نزدیک شد، در چشمبرهمزدنی به او حمله کردند و بعد از ربودن وی، زهرا را داخل صندوق عقب گذاشتند و به سرعت فرار کردند.
درخواست میلیون یورویی
تنها 15دقیقه بعد از ماجرای آدمربایی بود که آدمربایان در تماس با پدر و مادر زهرا، آنها را در جریان ربودن فرزندشان قرار دادند. «حدود ساعت یک بود که تلفن زنگ خورد. مرد ناشناسی پشت خط بود که میگفت برای آزادی دخترم باید 5/1میلیون یورو بهصورت اسکناسهای 500یورویی پرداخت کنم. ابتدا باورم نشد اما وقتی با همسرم تماس گرفتم، او وحشتزده گفت که زهرا را دزدیدهاند.»
مادر زهرا تنها چند دقیقه بعد از دزدیدهشدن دخترش متوجه ماجرا شده بود. او میگوید: «آن روز داخل خانه بودم که صدای جیغ بلند دختری را شنیدم. ابتدا تصور کردم که صدای دختربچه همسایه است اما بعد نگران دخترم شدم. میدانستم او در راه خانه است. با راننده سرویسش تماس گرفتم که گفت چند دقیقه قبل زهرا را مقابل خانه پیاده کرده است. وحشتم بیشتر شد و دوان دوان به کوچه رفتم اما از دخترم خبری نبود. به خانه که برگشتم تلفن زنگخورد. مردی میگفت دخترم نزد آنهاست و اگر میخواهیم او را زنده ببینیم باید به حرفهایشان گوش کنیم.»
وحشت در خانه بدیهی حکمفرما شده بود. آنها تنها راه آزادی دخترشان را کمک گرفتن از پلیس میدانستند و به همین دلیل ماجرا را به مأموران اطلاع دادند. پدر زهرا میگوید: «بناب شهر کوچکی است. وقتی مأموران وارد عمل شدند، آدمربایان متوجه ورود پلیس به پرونده شده و ترسیده بودند که دستگیر شوند.
آنها فقط 2بار با من تماس گرفتند و دیگر خبری از آنها نشد. من و همسر و 2دختر دیگرم روزهای وحشتناکی را سپری کردیم. ماموران تلاش زیادی کردند که جا دارد از آنهاتشکر کنم. تا اینکه یک شب زنگ زدند و گفتند که آدمربایان را دستگیر کردهاند. وقتی سراغ دخترم را گرفتم، مأموران خبر دادند که آدمربایان 2روز بعد از ربودن زهرا، از ترس دستگیری او را خفه کرده و در حیاط خانهشان دفن کرده بودند. وقتی جسد دخترم را دیدیم، رد طناب روی گردنش معلوم بود.
گروگانگیر آشنا
بعد از دستگیری آدمربایان بود که مشخص شد نقشه این گروگانگیری از سوی فردی آشنا طراحی شده است. کسی که از اقوام دور مادر زهرا به شمار میرود: «من این مرد را ندیده بودم و با او رفتوآمدی نداشتیم. اما وی از وضعیت مالی من خبر داشت و برای همین نقشه ربودن دخترم را طرح کرده بود.
او با 2نفر از دوستانش در کارگاهی کار میکرد و وقتی نقشه گروگانگیری را کشید، با کمک آنها این نقشه را عملی کرد. آنها بعد از دزدیدن دخترم ابتدا او را به کارگاهی که یکی از متهمان داشت میبرند. بعد او را به خانه پدر و مادر وی که در مسافرت بودند منتقل میکنند و همان موقع متوجه میشوند که پلیس وارد ماجرا شده و از ترس اینکه گیر بیفتند و لو بروند، دخترم را به قتل میرسانند و در حیاط همان خانه دفن میکنند.»
پدر زهرا با اشاره به اینکه درخواست او و خانوادهاش از دستگاه قضایی، محاکمه و مجازات هرچه زودتر آدمربایان است ادامه میدهد: پس از این ماجرا، نهتنها ما بلکه همه مردم شهر شوکه شدند. خیلی از مردم با حضور در مساجد برای اینکه دخترم سالم به خانه برگردد دعا کرده بودند و حتی مسئولان مدرسه دخترم، همراه بچهها راهی مسجد شده بودند تا برای بازگشت او دعا کنند. برای همین وقتی خبر مرگ دخترم را شنیدیم، همه ما شوکه شدیم. زهرا دختر خوشقلب و مهربانی بود. او دختر دومم بود و حالا تنها خواسته ما محاکمه هر چه زودتر عاملان این جنایت است.